راه دوســـتی به هدف برطرف سازی شک، شبه و افکار منفی از اذهان و ایجاد ارتباط سالم در میان جامعه و خانواده راه اندازی شده است و در راستای محبت و دوستی قدم بر می دارد....................
جـسـتـجـو درسـایت

آیا ابوبکر بدون تشکیل شوری عمر را خلیفه تعین کرد؟


سـؤال؟اهل تشیع می گویند با وجود ادعـای اهل سنت به شورایی بودن امور مسلمین وتعیین خلیفه ازطرف شورا به عنوان جانشین پیامبـــر(صلی الله علیه وسلم)،باز ابوبکر این قضیه را رعایت نکرد وعمـررا بعنوان جانشین تعیین کرد؟آیا صحـت دارد؟
جواب:همچنان که درسوال وجواب های قبلی اشاره شد،تنها رکن واجب الاطاعه بعداز فوت رهبر برای مسلمانان پیرو قرآن وسنت،شورای اولی الامر است،یعنی دراسلام بعداز فوت رهبرمسلمانان باید از جانشین رهبرتبعیت و پیروی بکنند.
چون خداوند خود شارع(قانون گذار) است و برنامه ی دین برای بشردرحیطه ی خداوند(به دلیل شناخت او ازانسان)است،تعیین مسیروبرنامه هم بصورت مطلق در قدرت اوست،به همین مناسبت برای بعداز رهبر(حضرت رسول(ص)،)باز تعیین مسیروادامه ی حیات انسانی طبق برنامه ی الهی است،به همین مناسبت برای مسلمانان بعداز پیامبر(ص)،شورا را بعنوان تنها رکن واجب الاطاعه معرفی می کند،همچنانکه درآیات 59 و83 سوره نساء و در آیه ی 38 سوره شورا امروتأکید خداوند را متوجه می شویم.
درباره اولی الامر،قبلاً مقاله ای را پخش کردیم که لازم است دوباره به آن مراجعه کنید(https://www.facebook.com/groups/maktabquran/permalink/363874490316931/).
متاسفانه اکثراً اولی الامر را به فرد ویا فرد فرد امامان ویا اینکه به حکام وعلماء معنی می کنند،که همه ی این تفسیرها ومعانی ها اشتباه است،حقیقت این است که اولی الامرجمع است ومنظور همان شوراست و اجماع آنها دریک مکان وزیریک سقف و تصمیم گیری آنها برای عموم واجب الاطاعه است.
بعداز فوت پیامبر(صلی الله علیه وسلم)مسلمانان طبق آموزها وتبیینات پیامبر،سریع برای تعیین رهبری بعداز پیامبر اجماع کردند(مهاجرین وانصار)وشورا را تعیین کردند،بعد از انتخاب اعضای شورا،برای بخش اجرایی حکومت شورایی درمیان خود با رأی گیری،حضرت ابوبکر را بعنوان رئیس قوه ی اجرائی حکومت شورایی در دولت خلافت تعیین کردند.
درهنگام بیماری حضرت ابوبکرسلام الله علیه،طبق روش شورایی،اعضای شورا با حضرت ابوبکر برای تعیین خلیفه ی بعدی مشورت کردند،ایشان بنا به استدلال خود حضرت عمر را بعنوان خلیفه معرفی کردند،بعداز فوت ابوبکر صدیق،شورای اولی الامر تشکیل جلسه دادند،بعداز پیشنهاد افرادمتعدد بعنوان خلیفه از جمله حضرت علی وعدم قبولی این منصب از طرف ایشان،باز نظر و استدلال یار غار پیامبرصلی الله علیه وسلم درمیان شورای اولی الامر جاری شد و استدلال ایشان برای انتخاب حضرت عمر مورد رأی گیری واقع شد وبعداز کسب اکثریت آراء حضرت عمر بعنوان خلیفه ورئیس قوه ی مجریه انتخاب شد.
مشکل برادران اهل تشیع این است که:آنها به کار شورایی و نتیجه ی شور آگاه نیستند وهنوز نمی دانند که اگرفردی پیشنهاد دهنده یک قضیه بودو جمع آن پیشنهاد را پذیرفت به نام فرد ثبت نمی شود بلکه به نام جمع صادر می گردد.
مثلا امروزه در مجلس شورای ایران و یا در کنگره هر دولتی از دول دنیا،نمایندگان طرحهایی را به بحث می گذارند و این طرح ها در هنگام بررسی مخالف و موافقانی دارند،درنهایت طرح موافقان با استدلال قوی تر مورد جلب رأی اکثریت می شود،بعداز تصویب طرح،این طرح ها بنام آن فرد یا گروه ثبت نمی شود،بلکه بعنوان طرح دولت و یا آن حکومت به عموم ابلاغ می گردد.
دقیقاً معرفی حضرت عمر از طرف ابوبکر صدیق سلام الله تعالی علیهم اجمعین و انتخابشان از طرف شورا به دلیل دلایل متقن به همین شیوه بوده است وبعنوان رأی جمعی دریک انتخاب معرفی می گردد نه به نام فرد.
اساساً تعیین جانشینی دردین و برنامه ی الهی به دلیل اینکه تعیین قانون درحیطه ی خداوند است،کار پیامبر و هیچ فردی نیست،اگر کسی چنین کند بدون شک خلاف برنامه ی الهی عمل کرده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر